انتقال تجربه، هدیه ای جاودانه

هرکدام از ما یک مشاوریم .. تخصصمان در "زندگی" است..

انتقال تجربه، هدیه ای جاودانه

هرکدام از ما یک مشاوریم .. تخصصمان در "زندگی" است..

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ بهمن ۹۵، ۱۳:۲۰ - شاید فردایی نباشه...
    :)

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

فرزندم...

سال 95 رو به تمام شدن است و تو وارد سال 96 میشوی....سالی که در آن وارد این دنیا میشوی...

سال خروس!!!!!!

بچه ام این دنیا درکنار زشتی هاش، زیبایی های زیاذی دارد اگر تو ببیینی..و بخاهی از زقم زنندگانش باشی..

تو میتوانی خالق زیبایی باشی و مهربانی..

تو میتوانی عشق را باور کنی و اکسیرش را به دیگران هدیه کنی بی هیچ چشم داشتی...

بی گمان عشق من و پدرت به تو و  به هم، از تو نیز انسانی عاشق بارمی آورد.

آآآآآآآآآآآمین.

  • Salimolive

دوستت دارم

۲۷
اسفند

دوستت دارم...

هرچه هستی 

من تو را در قلبم . روحم . نفسم احساس میکنم...

 من تو را در خود می پرورانم بچه ام..

 ما کرمانشاهیم..

فعلا فقط ما هستیم..

سرما خوردم چند شب پیش...ولی الان بهترم..

همیشه با منی و در قلب من

  • Salimolive

بچه ام

تو چه کردی با من که حتا نمیخام گریه کنم تا تو اسیب نبینی..

نمیدونم چرا انقد بهت دل بستم..

شاید تو هم بی وفا بشی .. ولی من بر تو اصرار دارم..

شگمان میکنم چون از اول در دستانم هستی میتوانم انچه میخاهم بار بیارمت..

اما میترسم..

میترسم نتوانم انچه میخاهم بر تو رفتار کنم و تعلیم دهم..

چون من خودم، خود نیستم.. 

زنی مثل من باید همیشه بترسد

ازاینکه روزی همسرش او را بگذارد..

و شکست عاطفی تنها نتیجه نخاهد بود....بی پشتوانگی..

بی درایتی..

بی کسی..

من هیچی ندارم فرزندم..

من از اینده تو هم نیترسم..

من نمیتوانم تو را با فراغ بال تربیت کنم..

امشب برای اولین بار از خدا میخاهم تو پسرکی باشی  تا کمترین لطمه راببینی..

چون هم جنس پدرت هستی و او از این بابت خیالش راحت است و قطعا برای تو ازادی های بیشتری حتا بیشتر از من قائل است..

 اگر پسر بودی پسرم..

همیشه به زن احترام بگذار..فکر نکن برجستگی ها و زیبایی هایش باید در حصر تو باشد و دائم او را از داشتن انها بترسانی و برنجانی..

در این جا زن بودن مرد میخاهد..

 و مردها از مردبودنشان خیلی سواستفاده می کنند..


دوستت دارم

  • Salimolive

غربالگری

۱۲
اسفند

سلام بچه من

 دیشب یازدهم اسفند 95 با پدرت و خاله حوری پا به ماه رفتیم سونوی غربالگری

انقد خووووب بودی... دائم تکون میخوردی و دست و پاتو حرکت میدادی....

من و بابات لحظاتی هم صدای قلبت رو شنیدیم.. خیلی تند میزد 

فدای تو بشم من...

دکتر نتونست جنسیتت رو تشخیص بده...گفت هفته بعد می اومدید شاید میشد...



من از دیشب حس دیگه ای بهت دارم...دیدم حرکت میکنی و حالا انگار بزرگتر شدی ...

دوستت دارم بچه م..

  • Salimolive

عزیزم سلام

زندگی همیشه جریان دارد...


من یک انشان عادی ام با ارزوهای بزرگ.. برای تو...

من خیلی دوست داشتم کارهایی بکنم که نشد... ارزوهایی که در سر ماند و رشد نکرد...

خیلی دوس دارم ادم خوبی باشم..ادمی عادی و سالم..

میخام مادر سالمی باشم... دوس دارم تو بهترین باشی... و  من برای اینکار باید بهترین مادر باشم..

فقط دوس دارم از اونی که میخاستم فاصله نگیرم و طبق دهنیاتم برم جلو

باید مادر خوبی باشم اما میترسم  خوب بودنم با تعریف تو از مادرخوب بودن فاصله داشته باشه..

میترسم بزرگ شی و بگی نه!!!   تو مادرخوبی نبودی...

ادمهای دیگه مادرهای بهتری اند...

و تنها راه حلی که به ذهنم میرسه اینه که با توکل به خدا همونی که فک میکنم درسته رو انجام بدم..

 تو باید مستقل باشی..

این قدم اوله

  • Salimolive